با یاد و تمنای یاری از پروردگار یکتا و صمد و بی همتا

عنوان متن : یادآور بَر بیماریِ کُشنده ی بی مانند و وضوحِ شهابی در آسمانِ شب به روشنیِ ستارگان .
موضوع مطالب : بیماری و پادزهر و حکیم و سلامتی و یکتاپرستی ، بابِ رستگاری .

یادآور میشوم بَر آنچه که تصدیق کننده ی نیتی به خیر و عهدی بَر درستی و نیکی است و یادآور بَر نشانه های رسا و طریقه ای که جاری گَردیدن بَر آن ، سببِ نصیبِ نیکو و خوبی و اعجاز و رستگاری میگردد .
یادآور بَر نشانه های رسا و سیل و دروازه و طریقه و آنگاه که آب به طریق و طریقه ای نادرست و غیرِ نیک جاری باشد پس سببِ ویرانی و بدی میگردد و یادآور بَر آن مُسَبب غیر از خوبی و گُمراهی و جهالتش پس پیروی و تبیعتَش از آن و یادآور بَر رعد و عادیان و ثمودیان و ظالمان و ناعادلان و یادآور بَر ملکوتِ آسمان ها و اهل یمین و سبقت گیرندگان و یادآور میشوم بَر آنگاه که درختی شاخه هایی مُرده و ثمر داشته پس سرانجام از درخت کنده شده و اُفتاده و چون جوانه ای نمیزند پس از آن آتشی سوزاننده و مُفید و گَرم کننده و یادآور بَر شاخه ها و ثمرات و میوه هایی خوب و مُفید و آن که چون جویایِ آب و آبادانی میگردد پس نصیبی به نیکویی و در نیکی و لطافت باقی مانَد و یادآور بَر سرشتِ شاخه ی درختِ مو که هر گاه بستری جویَند ، روییده و جوانه زَنَد و ثمر دَهَد و یادآور بَر طَرزِ باروریِ درختِ انجیر پس ای آنکه بَر ابرها نشسته ای و چون از اسرارِ ملکوتِ آسمان ها و طریق هایِ رستگاری در زمین برایت یادآور گَردیده و لایقِ پادشاهی و راهبری خوانده شُده ای بدان که تا طیعِ از مالِکِ این عالم را ارجح ندانی و بَرجای نیاوری هرگز نتوانی شایسه و سِزاوار را از ناشایست تشخیص دهی پس یادآور همانا فاصله ای کَم و زیاد است میانِ باور و عقیده ی درست و نیکو و صحیح ، میانِ حَق و ناحقی و عدل و تعادل و طریقِ عدالت پس خوشا بَر طیع کننده از درستی و نیکی و جویایِ علم و دانش و پژوهش و تحقیق و کار و سازندگی و دفاع که بَر جای آورد و گِردآورندگانی که به تحریض و دعوتی به نیکی سببِ وحدت و استحکام گَردیدن پس یادآور بَر آیاتِ رسایِ خدا ، پروردگارِ یکتا و بی همتایِ عالمیان و سیلِ در دوازه قرآن و طریقه ای که مبنایِ اولیه ی آن علم و دانش و داناییِ صحیحِ عموم است که چون آب به طریقی درست و نیکو جاری گَردد سببِ آبادانی و چون از طریقِ درست و نیکو خارج گَردد سببِ سیل و ویرانی و یادآور خَلق و رَجع و آنگاه که بدی ها از سویِ بدان به رعد و برقی شبیه و ویران کننده است پس زنهار بَر آنکه چون از مسیرِ درستی و نیکی خارج شده پس رها و بی اَمان و چه در مسیرَش است و یادآور بَر علم و دانشِ نزدِ عالِمان و دانشمندانِ اهلِ حق و عدل و یادآور بَر آیات خدا و طریق هایِ پرشمار و گوناگون ، در مسیرِ سعادت و خیر که چون بَر آن پیرو و جاری گَردد ، راهگشایی هایِ پی در پی و سببِ اعجاز و خوبی و موفقیت میگردد .
یادآور بَر زلزله که چون غیر از استواری را ویران کُنَد و گریزان که رَعد و شهاب هایی صَف در صَف بَر مسیرَش و چه بَد سرانجامی بَر بَد طریقان که مقصد و قصدِشان به خیر و نیکی منتهی نیست و زنهار بَر گُمراهان و مُتکبران و خُفتگانِ در خواب که یومِ پس از این یوم را دروغ شماردند . آیا روزی پس از روزی از خواب برنخواستند ؟ آیا درختی از زمین میروید و چون جان دَهَد و خاکستر گَردد و از زمین خارج میگَردد باز هم آن خاکستر در جایی فرود نمی آید و بَر دلِ همچون خاکی نمیرود و از آن آفرینشی آغاز نمیگردد هرچند بسیاری در همین زمین باقی مانده و چون بَر حق یادآور میگردد پس نه جویندگان بلکه بَرجای آوردنگان ، در ازاءِ نیکی و نیکتر بودنِشان برایشان رحمت و آسانی و آسانتر و نصیبِ نیکو است .
یادآور بَر آنچه که وظیفه ای عمومی است و وظیفه ای که بَر بَشَر و جمیعی سفارش شده و یادآور که خدا زنده است و ولیِ مؤمنان است پس خوشا به آنان که وجودِشان پی در پی در راهِ خدا جاری میگردد .
یادآور که چون هزاران دانه ی غَنی و ثمربخش و مُفید ، چون در سَنگها و در باتلاقها ریخته شوند ، بی ثمر و به آرامی در اعماقِِ آن فرو رفته زره ای بَر عمقِ و وسعتِ آن باتلاق می افزایند پس یادآور بَر بستری نیکو و درست و صحیح و مناسب . یادآور بَر بستر و طریق ها و اهدافِ درست و نیکو و اهمیتِ وجودِ آوند ها و سامانه ها به طریقه ی بنیان یکتاپرستی و کار و کارآفرینی و سازندگی و بهره مندیِ عادلانه و بَر حق از منابع و مصالحه و وحدت .
به امیدِ سلامتی و خوبی و بهره و نصیبِ نیکویِ دنیا و آخرت و جاودانگیِ همه در بهشت .


ملکوت : مَلَک : فرشته ، مُلک : مجموعه و شالوده و گستره ی فرمان نهادن و سلطه ، مَلِک : شَخصِ مسلط بَر مُلک و مملکت و معنیِ کلمه ی ملکوت مفهومی برگرفته از در هم آمیختنِ مفاهیمِ کلماتی که ریشه ی آن ملک است و یادآور است بَر سلطه ای که از پیِ اَمر ها مسلط میگردد و اَمرهایی که تغییر پذیر و به دلخواه از میانِ مواردی که غیرِ حَق نیست .
مالک : یادآور بَر مخلوق و آفریننده ای مُسلط بَر منشاء و بُن و سرچشمه ای از دلِ کوهی که در جهانی و آن جهان در عالمی که در عالمین و مَگَر به نورِ راهنما قابل مشاهده نیست تا سلطه اَش بَر جمیعِ مَلَک و مُلک و مَلِک پدیدار گَردد .
رجع : بازگردیدن .
اهلِ یَمین : اهلی که به سببِ اینکه وجودِشان پی در پی به درستی و نیکی جاری میگردد پس در امان و برایشان خیر و خوبی ثمر میگردد .