با یاد و تمنای یاری از پروردگار یکتا و صمد و بی همتا

عنوان نامه : دل بر سویی و بیماری بر وجود و پادزهر
موضوع مطالب : بیماری و پادزهر و حکیم و سلامتی و یکتاپرستی ، بابِ رستگاری

دِل (قَلب ، قُلُوب) : بَر اساسِ مفاهیمی ؛ جزئی از جسم و وجودِ که مرکزِ مبنایی و مُهم و میانی است که خاصیتِ دریافتی (به واسطه ی جزءهایِ دیگرِ جسم) و انتقالی (بَر جزءهای دیگر از جمله اندام های حسی و مغز) و نشرِ احساسات را دارد و خود خاصیتِ دورانیِ بَر هر سوی رونده ، گرایشی دارد که چونانکه به واسطه ی وجود مهار نگردد ، وجود ؛ ذهن و جسم را بدنبال خود میکشاند و یادآور است بَر جزءهایِ دیگرِ وجودی از جمله اندیشه و ذهنیت و مغر و قدرتِ تصمیم گیری و انتخاب و نَفس که به واسطه ی اینان بَر وجود و گرایاندنِ ناصحیحِ قلوب میتوان چیره بود . به منظورِ تفهیمِ عمیقتر میتوان به چیزی تشبیه داشتنش که یکی از خاصیت هایش همانندِ شاخَکِ موج گیری است که امکانِ شناساییِ بسیار دورترها را دارد و متناسبِ روالی تعریف شده ، مثال اگر نور و گرمایِ درونِ نور را تشخیص دهد ، همواره بَر آن سویِ میگرایاند و همانا به واسطه ی اندام هایِ دیگر دریافت میکند ، بَر آنان موثر و مرتبط تا به سمتی بگرایاند . واژگانِ متناسب به منظورِ تفهیم : عشق .   

یادآور بر بیماریِ بی مانند و آنگاه که دل (قَلب ، قُلوب) بَر سویی پس وجود را بَر آن سویِ گرایانده .
یادآور بر در هم شدن و تلفیق و آمیزش ، آنچونان که آفرینش ها و تکاملات واقع میگردد و آنگاه که وجود را جزئی از این عالم در نظر داشت که از اجزاءِ دیگر ، از کُلیاتی تاثیر پذیر است ، همانا تاثیرگذار بَر عالم نیز .
 یادآور بَر هرآنچه که آفرینش و جزئی که صحیح و سالم و بدونِ خطا باشد و یا یادآور بَر بیماری ها و فساد ها و که چطور ایجاد میگردد و هرآنچه خلق (خَلَقَ) و رجع (رَجَعَ) و جعل (جَعَلَ) میگردد ، چونانکه از اجزاءِ دیگر خلق میشود ، از اجزاءِ دیگر نیز تاثیرپذیر است و آن موجود که غیر از صحت و صحیح بودنی برایش ، آیا از پیِ بی سامان بودنی نیست ؟ همانندِ آنگاه که رنگ ها ، بدونِ عاقده و بَر هم و یا آنگاه که از پیِ ترتیب و دانایی و مهارتی نقشی که نمایانگرِ حق باشد پس رنگِ متناسبِ به دستِ نقاشی ماهر و قَلَمی که طریق و مسیرِ صحیح را میپیماید .      
همانا بسیاری از اجزاء و اقسامِ وجود از طبیعت و عالم الهام گرفته و میگیرد و به آن شکل ، به آن سرشت و بَر بُنِ آن طَبع ، صاحبِ صفات و خاصیت هایی و خلق و در گردش و به طریقی جاری است ، کُل نیز از جزء هایی تشکیل شده و حال جزء و جزء ها ، همانندِ وجودِ موجودی زنده در زمین ، از کُلیات های جریاناتِ دنیا و خلقت ، تاثیرپذیر و تاثیرگذار است و همانا محتمل است از پیِ این تاثیرپذیری به طریقی نا صحیح جاری گَردد ، محتمل است خود بَر طریقی ناصحیح بگرایاند پس باز هم یادآور است بَر اهمیتِ نظم در جهان و برای موجودات همانا اگر مدتی کوتاه نظمِ چرخش جریان هایِ صحیحِ ستارگان و سیارات بَر هم خورَد چه وقاعی از پیِ آن است و برای جریاناتِ خلقتِ روی زمین نیز که عدمِ سامان موجب میگردد آنچه ناصحیح و مَرَض نامیده میگردد ، به شکل ها و اوضاعِ گونانون پدید آید و بروز کُنَد و یادآور که بیماری و مَرَض جز با ناخوشی همراه نیست .
 یادآور بَر نشانه های خدا و سیل و طریقه که همانا آب میتواند سببِ آبادی و خوبی باشد ، سببِ ویرانی ، آنگاه که به طریقه ای درست و نیک و متناسبِ اوضاع جاری نگردد پس یادآور میشوم بَر طریقه ی بنیان یکتاپرستی و اهمیتِ آوند ها و سامانه ها و هر تصمیم بر بُن علم و دانش و شناختی صحیح و کافی و این تمدنِ نوین و ثمراتش برای موجودات .
مثالِ این طریقه مثالِ پادزهری است که مَرض ها را درمان و مثالِ واکسنی است که نسبت به ابتلا به مرض و آنچه ناخوشایند است ، ایمن میگرداند که از سویِ حکیمی همچون دانه ای در دِل و وجودی نهاده میگرد پس خوشا بَر آنان که درختِ معرفت و نیکی را پرورانیده و مسببِ ثمرات و نصیبِ نیکویِ برای خویش و دیگرانند .  


موضوعات و مطالبی که در آینده در این باب منتشر میگردد :
ایجادِ بیماری از پیِ محدودیت
پادزهر و آزادی و جاری به طریقه ای درست و نیکو